
به گزارش پول نیوز، به پایان سال نزدیک میشویم و رویه بلند مدت بازار بورسو اوراق بهادار تهران بیشتر مورد سوال قرار میگیرد. چه قرار است بورس چه وضعیتی داشته باشد و به کجا ختم میشود؟ یا عوامل موثر بر آن چه خواهند بود.
بهروز خدارحمی، کارشناس بازارهای مالی اظهارکرد: درخلل نوسانات اخیر بازار یک پیش فرض در ذهن نهاد ناظر بر شورای عالی بورس وجود داشت که آنچه بازار بابت آن آسیب میبیند و در یک ساله گذشته نیز آسیب دیده است یعنی چه در زمانی که صعودی و پر رونق بود و چه این روزها که
بازار منفی شده است، مهمترین عامل موثر هیجان بوده است.
وی افزود که البته نمیدانم این پیش فرض تا چه اندازهای درست باشد؛ اما اگر این پیش فرض درست بوده باشد که البته مد نظر نهاد ناظر بر شورای عالی بورس نیز اینطور بوده است بنابراین مبتنی بر این نظر به این رسیدند که بایستی به طریقی هاجیان اضافی که در بازار وجود دارد را که البته تا حدودی ممکن است به بازار پویایی ببخشد را کنترل کنند و درنهایت به این نتیجه رسیدند که اولویت اول بازار این است تا هیجان مهار و کنترل شود که به همین جهت باعث شد تا همان قانون دامنه نامتقارن اجر شود.
پس از اجرای قانوندامنه نامتقارن نوسان بین معترضان بازار جابجای رخ داد
خدارحمی عنوان کرد: اگر این موضوع را بپذیریم یک جابه جایی بین معترضین یعنی افرادی که در ماههای اخیر از شرایط ناراضی بودند، داشتیم. یعنی تا قبل از این تصمیم، حرفه ایهای بازار جز افرادی بودند که کمتر اعتراض میکردند و تازه کارها بیشتر اعتراض میکردند و دلیل آن هم این بود که برای حرفه ایهای بازار نقد شوندگی شاخص مهمتری بود، اما برای تازه واردان نوسان قیمت یا کاهش قیمت اولویت مهمتری بود.
این کارشناس بازار سهام ادامه داد: بنابراین تا قبل از اجرای این قانون بخش تازه واردها معترض بودند و بعد از این تصمیم نشان میدهد که این نارضایتی برعکس شده است.
وی تاکید کرد: به نظر بنده تا زمانی که دو تا سه متغییرهای بنیادی در اقتصاد به عنوان ورودی
بورس نداشته باشیم، تغییری رخ نمیدهد. یکی از آنها این است که تورم هدف گذاری شده مان چقدر است و یکی دیگر این است که نرخ بهره بانکی قرار است چقدر تعیین شود.
خدارحمی ادامه میدهد: دیگری این است که نرخ برابری ارز چقدر میشود و تا زمانی که این سه متغییر برای سال آینده تعیین تکلیف نشود شاید پیش بینی یک روند با ثباتی برای بازار کار بسیار سختی باشد. به جهت اینکه تک تک تحلیل گران بر این سه متغییر که بایستی به صورت پیش فرض به آنها داده شود پیش میروند و با این سه متغییر برآورد میکنند و طبیعتا نیز هر فردی یک برآوردی از این متغییرها دارد و نهایتا به جوابهای متفاوتی میرسیم و نتیجه این میشود که احتمال رسیدن به اجماعی که مبتنی بر آن اجماع یک روندی در قیمتهای بازار شکل بگیرد بسیار کم میشود.