يكي از راههاي توسعه صنعتي كه در دهههاي اخير مورد توجه كشورهاي در حال توسعه و حتي توسعهيافته قرار گرفته روي آوردن به كوچكسازي صنايع و اتكا بهتوسعه و گسترش صنايع كوچك و متوسط بهعنوان موتور توسعه صنعتي و اقتصادي است.
يكي از بهترين الگوهاي توسعه شتابان و موفق صنعتي كه در اين ارتباط شكل گرفت با عنوان "خوشههاي صنعتي" شناخته شده است.
خوشه صنعتي مجموعهاي از شركتها، سازمانها و نهادهاي تخصصي شامل صنايع كوچك، متوسط و بزرگ فعال در يك رشته صنعتي است كه از طريق روابط متراكم شبكهاي قادر به همافزايي قابليتهاي مجموعه هستند.
بر اساس اين مدل رشد صنعتي در بند يك ماده ۲۹ برنامه چهارم توسعه موضوع "خوشههاي صنعتي" كاملا تصريح شده است.
گرچه طبق اين قانون دولت موظف شده به خوشههاي صنعتي كمك كند اما در اين خصوص فرهنگسازي لازم صورت نگرفته است.
مثلا بانك ها در برخورد با خوشههاي صنعتي، با واحدي سرو كار دارند كه خودش از چند واحد مستقل تشكيل شده لذا نميدانند با چه روش و ساز و كاري با آنها همكاري كنند.
در واقع نگرش سنتي به صنايع كوچك و حمايت مستقيم از آنها بدون اتكا به تجميع و تشويقشان به همافزايي و انجام فعاليتهاي تخصصي حاصلي به جز عقب ماندگي و در نهايت ضعف و نابودي اين بنگاههاي توليدي و صنعتي در پي نداشته و ندارد.
امروزه با سازماندهي درست صنايع كوچك و متوسط ميتوان به سطحي از همافزايي دست يافت كه در غير اينصورت حتي با انجام سرمايهگذاريهاي سنگين براي ساخت يك واحد در مقياس بزرگ نيز قابل ترديد بوده و ممكن نيست.
به جز بيتوجهي به اعطاي تسهيلات به صنايع كوچك، قوانين مالياتي و نيز فقدان سياستهاي تشويقي در راستاي تقويت اين خوشهها از ديگر موانع سد راه شكلگيري خوشههاي هستند.
* كارشناس اقتصادي