پولنیوز، محمدهادی نظامپور - داستان غمانگیز سنگ آهن و معادن آهن نه تنها د رایران، بلکه در سطح دنیا دیگر دو ساله شده است. با این حال هنوز خبرهای جالب و ضد و نقیضی از سوی برخی متولیان و مسئولین مخابره میشود.
در حالی که فعالان این حوزه به واسطه رکود و عدم اتخاذ سیاستهای مناسب، با هدف ایجاد صنایع مرتبط در سالهای گذشته فریادشان به آسمان رفته، مسئولان بدون ارایه آماری مستند و قابل اعتبارسنجی، پروژههای روی کاغذ خود را به عنوان اسناد افتخار و فعالیت خود ارایه میدهند. در این زمینه نهایت تناقض را میتوان از دو خبر زیر، که به فاصله نزدیک به شش ماه انتشار مییابند، درک کرد.
خبر شماره 1- گزارشهای ارایه شده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت ميزان توليد سنگ آهن در سال گذشته بيشتر از سال ماقبل آن بوده است (معدن 24). این در حالی است که اکثر استانهای کشور با تعطيلی واحدهای کوچک مواجه بودهاند. میتوان اینگونه نتيجهگيری کرد که افزایش توليد سنگ آهنی که در گزارش ها اعلام شده تنها مربوط به معادن بزرگ کشور بوده است.
سال گذشته و همزمان با افت شدید قيمتهای سنگ آهن در بازارهای جهانی که بهطور مستقيم بازار ایران را تحتالشعاع خود قرار داد، شاهد افزایش بهره مالکانه معادن بهویژه در بخش سنگ آهن نيز بودیم. در کنار اوضاع نابسامان قيمتها که هر روز چهره خشنتری به خود می گرفت، افزایش تعرفههای حقوق دولتی و موضوعات مبهمی از جمله دریافت عوارض صادرات از سنگ آهنیها سبب شد معدنداران با مشکلات بيشتری دست و پنجه نرم کنند تا آنجا که اکثر معادن قدرت رقابت نداشته و مجبور به تعطيلی و اعلام تعدیل نيرو شدند.
در ابتدای امر معادنی که از بنادر دور بوده یا دارای متوسط عيار پایين بودند به دليل عدم درخواست از سوی چين در خرید آنها رو به تعطيلی گذاشتند؛ اما در ادامه کار برای سایر معادن نيز سخت شد. اقداماتی که در کشور صورت گرفت درحالی بود که اکثر کشورها همچون استراليا و چين برای بقای معادن سنگ آهن و درآمدزایی و حفظ اشتغال این بخش ها اقدام به کاهش حقوق دولتی این معادن کردهاند.
البته نباید فراموش کرد که نبود برنامهریزی صحيح در توليد و فرآیندهای فرآوری سنگ آهن، بهجای صادرات بی رویه این محصول از یک سو و درنظر گرفتن چين به عنوان تنها بازار هدف صادراتی سنگ اهن ایران از سوی دیگر بيشترین ضرر را به معادن داخلی وارد کرد. حال برخی مسئولان و حتی فعالان بخش خصوصی کشور، تنها راهکار خروج از این بحران را فرآوری و تشکيل کنسرسيومهای تکميل زنجيره ارزش و فروش درکنار یکدیگر میدانند.
در این صورت علاوه بر توليد محصولات پایين دستی همچون کنسانتره، گندله و سپس آهن اسفنجی، با بازاریابی صحيح، اقدام به فروش این محصولات با ارزش افزودهای فراتر از صادرات سنگ آهن دانهبندی کنند. البته برخی نيز پا فراتر نهاده و معتقدند توليد فولاد و صادرات آن راهگشای صنعت و معدن کشور است.
از طرفی نباید این موضوع را نادیده گرفت که در اوج قيمت سنگ آهن، برخی معدنداران این بخش بدون در نظر گرفتن مسایل فنی و اقتصادی اقدام به خرید، استخراج و فعال کردن معدن کردند این در شرایطی است که در آن سالها هيچ نهادی این موضوع را متذکر نشده بود.
خبر شماره 2- معاون امور معادن و صنایع معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت گفت: با توجه به این که برنامه تولید سالانه 55 تن فولاد در سند چشمانداز 20 ساله به خوبی در حال پیشرفت است، درآینده حتی ممکن است به واردات سنگ آهن نیاز پیدا کنیم.
وی درباره بازار جهانی سنگ آهن در دوران بحران این محصول معدنی اظهار داشت: از دست دادن بخشی از بازارهای جهانی سنگ آهن به دلیل افت شدید قیمت این محصول به ما تحمیل شد؛ گرچه در شرایط موجود هم می توانیم در ترکیه و جاهای دیگر بازار داشته باشیم اما هزینههای تولید و قیمت تمام شده سنگ آهن به ما این اجازه را نمیدهد (ایسنا).
این دو خبر و حقایقی همچون تعطیلی روزافزون معادن آهن، تعطیلی برخی واحدهای فرآوری موجود مانند فولاد خراسان، عدم پیشرفت مناسب طرحهای مدنظر به دلیل نبود بودجه، عدم توافق قطعی برای ورود سرمایهگذار خارجی و امثال آن انسان را به یاد حکایت زیر میاندازد:
روزی شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسهاش گذاشت. ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب کرد و به او گفت: خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام. ملا ناگهان دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود. به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست میگویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری میگوید.
شاید لازم است مسئولین در زمان ارایه گزارش با آمار دقیقتر اذهان جستجو گر را تنویر کنند. این امر باعث میشود تا سخنان غیر واقع، ژورنالیستی و پوپولیستی از گزارشها و اخبار فنی قابل تفکیک شوند.